جدول جو
جدول جو

معنی سبز خوان - جستجوی لغت در جدول جو

سبز خوان
(سَ خوا / خا)
کنایه از آسمان است. (برهان) (آنندراج) :
قرصۀ زر شد نهان در سفرۀ لعل شفق
ریزۀ سیمین بروی سبز خوان آمد پدید.
خواجه عمید (از آنندراج).
، در این شعر ظاهراً کنایه از زمین سبزه زار است:
هر گره از رشتۀ آن سبز خوان
جای زمین بود و دل آسمان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
سبز خوان
آسمان
تصویری از سبز خوان
تصویر سبز خوان
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبق خوان
تصویر سبق خوان
کسی که نزد استاد درس می خواند، متعلم، شاگرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزخوان
تصویر سبزخوان
آسمان، زمین پرگیاه، سبزه زار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شب خوان
تصویر شب خوان
مرغ سحرخوان، بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، زندوان، فتّال، زندواف، هزاردستان، مرغ چمن، بوبرد، مرغ خوش خوٰان، شباهنگ، صبح خوٰان، مرغ سحر، عندلیب، بوبردک، هزار، هزاران، زندلاف، هزارآوا، زندباف
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سه خوان
تصویر سه خوان
مسیحی، که قائل به سه اقنوم اب، ابن و روح القدس باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صبح خوان
تصویر صبح خوان
ویژگی مرغی که هنگام صبح آواز می خواند، در علم زیست شناسی کنایه از بلبل، پرنده ای خوش آواز و به اندازۀ گنجشک با پشت قهوه ای و شکم خاکستری، مرغ خوش خوٰان، زندلاف، هزاردستان، شباهنگ، عندلیب، شب خوٰان، مرغ سحر، مرغ چمن، بوبرد، بوبردک، زندواف، زندوان، زندباف، هزارآوا، فتّال، هزار، هزاران برای مثال چه حالت است که گل در سحر نماید روی / چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد (حافظ - ۱۰۳۵)
فرهنگ فارسی عمید
(نیو دَ / دِ)
آنکه سبوح و قدوس... برخواند. فرشته:
جرعۀ جان از زکات هر صبوح
بر سر سبوح خوان افشاندمی.
خاقانی.
حریف صبوحم نه سبوح خوانم
که از سبحۀ پارسا میگریزم.
خاقانی.
پیش کآن قرا شود سبوح خوان
در صبوح عیش جان درخواستند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(دُنْ پَ رَ)
قاری. قرآن خوان:
موسیجه و قمری چو مقریانند
بر سروبنان هر یکی نبی خوان.
(منسوب به خسروانی)
لغت نامه دهخدا
(شَ خوا / خا)
شب خواننده. که در شب خواند. که شب آوا و نغمه برآرد، کسی که شبها بر مناره مناجات کند. (فرهنگ نظام) ، که در شب طلبد دیگری را، بلبل را گویند و به عربی عندلیب خوانند. (برهان). اسم فارسی عندلیب است. (از فرهنگ نظام). بلبل راگویند. (آنندراج). بلبل و عندلیب. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نِ گِ رِ تَ / تِ)
که سبق خواند. متعلم. (آنندراج) :
معلم کیست عشق و گنج خاموشی دبستانش
سبق نادانی ودانا دلم طفل سبق خوانش.
جامی.
رجوع به سبق شود
لغت نامه دهخدا
(سِ خوا / خا)
جماعتی هستند که به اب و ابن و روح القدس قایل اند و دعوی پیروی حضرت مسیح کنند وآنان را سه خوانا گویند. (آنندراج). قومی از نصاری که سه خدا میخوانند خدای عز و جل، عیسی و مریم علیهم االسلام. (غیاث). جماعتی را گویند که ایشان قایل بثالث ثلثه اند و آنها نوعی از نصاری باشند که ذات واجب را سه میدانند: خدا، مریم و عیسی. (برهان) :
به یک لفظ آن سه خوان را از چه شک
به صحرای یقین آرم همانا.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(نَ تَ /تِ)
آنکه به حرص و تندی و شتاب خورد: لعوس، مرد سبک خوار و حریص. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(سَ بُ خوا /خا)
آنکه به آوازی آهسته بیدار شود: خداوند دماغ خشک آوازهای نرم و بویهای اندک زود اندریابد و سبک خواب باشد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا
(اَهْ دُ خوا / خا)
مرغ صبح خوان، بلبل:
ز پرده نالۀ حافظ برون کی افتادی
اگر نه همدم مرغان صبح خوان بودی.
حافظ.
چه حالت است که گل در سحر نماید روی
چه آتش است که در مرغ صبح خوان گیرد.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(سَ اَیْ / اِیْ)
کنایه از آسمان. (اشتینگاس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شب خوان
تصویر شب خوان
مرغ سحر خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه خوان
تصویر سه خوان
قایل به تثلیث: مسیحی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نبی خوان
تصویر نبی خوان
قاری، قرآن خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغز خوان
تصویر لغز خوان
کسی که از دیگران عیب گیرد لغاز خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبح خوان
تصویر صبح خوان
پگه خوان بلبل هزار دستان پرنده ای که در وقت صبح آواز خواند، بلبل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رجز خوان
تصویر رجز خوان
آنکه رجز خواند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبق خوان
تصویر سبق خوان
یادگیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبز خوان فلک
تصویر سبز خوان فلک
آسمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه خوان
تصویر سه خوان
((~. خا))
قایل به تثلیت، مسیحی
فرهنگ فارسی معین
از انواع علف هرز که بیشتر در زمین کشاورزی روید
فرهنگ گویش مازندرانی
از محله های اطراف شیخ موسی واقع در بندپی بابل، نام آبادی از دهستان فیروزجاه بابل
فرهنگ گویش مازندرانی